۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

چه باید کرد

همیشه گفتن و وصف کردن شرایط روز کار آسانیست از مشکلات ونابسامانیها گفتن کار دشواری نیست درد را گفتن شاید کمکی به درمان درد کند ولی نمیتواند آنرا درمان کندباید ابتدا هم شرایط را توضیح داد ودرد را گفت تا بعد راه حلشرا بتوانیم بهتر درک کنیم وسپس به اجرایش گذاریم امروز شرایط جامعه نسبت به گذشته از لحاظ منابع اطلاع رسانی وآگاهی افراد جامعه بیشتر شده است وقتی در خرداد ماه سال گذشته انتخابات برگزار شد عده ای تغییر را در شرکت در انتخابات میدیدند واین بار قصدشان را کرده بودند تا بتوانند با این انتخاب تغییراتی ایجاد کنند واز همین جا بود که حکومت خطر را حس کرد وآنرا جدی دانست واین انتخابات را با هستی خود یکی دانست وآنرا قبل از وقوعش انقلاب مخملی نامید که باید در نطفه خفه شود(گفته های فرماندهان سپاه )واین کار با تغییر نتیجه انتخابات رقم خورد اما کسانی که برای تغییر به پای صندوقهای رای رفته بودند در صحنه حضور پیدا کردند وبرگ زرینی در تاریخ کشور به یادگار گذشتند و شاید اگر به نتیجه میرسید نمیتوانست تغییری کلی وساختاری بوجود آورد چون هنوز هم بخش بزرگی از جامعه برباورهای قدیمیش استوار مانده بود اعتراضات خیابانی با سکوتی عظیم همراه بود سکوتی که برای اولین بار رخ داده بود  ونشان از تغییر در سیستم جنبشی جامعه شده بود اما متاسفانه با ندانم کاری عده ای کم ککم کمرنگ تر شد وهمان طور که حکومت میخواست در بعضی از لحظات به خشونت کشیده شد اما حرکتهای دیگری هم شکل گرفت همان طور که میر حسین گفته بود هر شخصی باید یک رسانه شود این سخن را اگر به گوینده اش کاری نداشته باشیم سخنی بلیغ است این گفته اگر در جامعه ای تحقق پیدا کند یعنی یک اقلاب بزرگ وهمیشگی، که با گذر زمان شاید طولانی بدست آید  ویا این رفتار که خود را رهبر این جنبش نمیداند وهمه مردم را رهبر میداند همین تک رهبریست که بیشتر انقلابها را باشکست روبرو کرده است چون اگر آن رهبر تغییر رفتار دهد جنبش چه در مرحله قبل وچه بعد از پیروزی با شکست روبرو میشود شاید میرحسین انسانی از همین حکومت بوده ودر گذشته خود از عاملان بوجود آمدن حکموت دیکتاتوری دینی شده است اما رفتار امروزش رفتاری فراتر از یک رهبر خودخواه بوده است وباید بی طرفانه به این موضوع نگاه کرد او با این سخنان باعث شد که جوانان بسیاری کارهای ابداعی بزرگی انجام دهند از تشکیل شبکه های اجتماعی تا حضور در عرصه اطلاع رسانی در اینترنت وآگاهی بخشی به جامعه ،این حرکت باعث شد بزرگترین سرمایه حکومت به دست رود واین سرمایه چیزی جز اعتماد نبوده است اعتمادی که اگر از دست رود مردم راستگویی حکمرانان را دروغ گویی میخوانند ونمونه این حرکت عدم اعتماد بخش بزرگی از جامعه به صدا وسیما طی این زمان بوده است شاید در عمل پیروزی با تغییر حکومت بدست نیامده است که بنظر من تغییر حکومت پیروزی بزرگ نیست چون اگر بدون آگاه شدن وپرورش یافتن تک تک افراد جامعه باشد مانند حرکتهای گذشته وانقلاب 57 شکست بزرگی را به بار می آورد یکی از علتهای اصلی شکست انقلاب 57 بعد از پیروزیش همین زود به تیجه رسیدن آن بود چون فقط عده ای سیاسی شده بودند بدون اینکه پرورشیافته وپخته شده باشند ونمیدانستند چه از انقلاب میخواهند اما امروز باید پیروز نشدن زود هنگام این حرکت را به فال نیک گرفت چون شاید باعث میشد تجربه 57 دوباره تکرار شود پس در شرایط امروز چه باید کرد من تا اندازه ای که میدانم میگویم ادامه چه باید کرد را به تک تک خوانندگان این مقاله واگذار میکنم.
امروز باید همین حرکتی را که یک سال بیشتر از آن میگذرد را ادامه داد ودر هر زمانی شیوه ای نو را بکار گرفت شیوه ای که باعث شود مردم آگاه تر وپخته تر به مسائل نگاه کنند وهر سخن وتصویری را بدون تحلیل نپذیرند واینکه اگر رهبرشان بر خلاف اهدافشان حرف زد ویا عمل کرد به او گوشزد کنند واختلافات را با گفتگو وتحمل کردن هم حل کرد اگر میخواهیم به حکومتی دموکراتیک برسیم ابتدا باید تک تک افراد جامعه رفتاری انتقاد پذیر واحترام مقابل به افکار وعقاید هم داشته باشند  و تمرین کنیم که کار گروهی انجام دهیم وبه اکثریت احترام بگذاریم لازم نیست مثل هم فکر کنیم اما ضروریست به افکار هم احترام بگذاریم ونقد را کار هر روزمان کنیم والبته خود نیز نقد پذیر باشیم باید اطلاع رسانی ووسایل اطلاع رسانی را در خانه هایمان گسترش دهیم وخود نیز فعالیت داشته باشیم ومهمتر از همه بینشمان را با خواندن وشنیدن پرورش دهیم وسعی کنیم در این زمان هدفمان را از حرکتمان مشخص کنیم ومانند تجربیات گذشته نباشیم که فقط نیتمان رفتن دیگری بود ومهم نبود که قرار است بعد از رفتن چه اتفاقی افتد زمان آنقدر زیاد نیست که مرتب تجربه های گذشتمان را تکرار کنیم باید هر کداممان رهبر شویم وبا این کار تمرین دموکراسی کنیم چون تک رهبری خیلی وقت است شکست خورده است ومنتهی به دیکتاتوری دیگری میشود میرحسین این درس را خوب به ما آموخت .
ادامه چه باید کرد به عهده تک تک خواننده ها وهمه افراد جامعه است براستی چه باید کرد؟؟؟

۷ نظر:

نجوای دل گفت...

سلام دوست گرامی
همانگونه که به حق اشاره نموده ای تا زمانی که جامعه به استحقاق آگاهی نرسد هرگونه تغییر راپاس نخواهد داشت حتی اگر معجزه ای رخ دهد پس بر آگاهان جامعه است که در مسیر آگاهی بخشی برای دستیابی به حقوق حقه خویش در هرشرائطی بکوشنند .

تاريخ سرخ گفت...

اصل این نامه در موزه لندن نگهداری می گردد

پرگار گفت...

به نظر من هر حركتي كه براي هدفي مشخص انجام بشه نياز به يك رهبر داره البته منظور من از رهبر كسي نيست كه اراده خودش رو بر ديگران حاكم كنه كه در اين صورت ديكتاتوري اتفاق مي افته منظور من از رهبر كسيه كه بتونه به حركات جهت بده و اون ها رو سامان مند بكنه به خاطر همين هم هست كه در جنبش سبز نقش رهبري موسوي و بعد از ايشون كروبي و خاتمي رو بسيار مهم و تاثير گذار مي دونم

شب تنهايي ستار گفت...

سلام خسته نباشی وقت شما به خیر و شادی

[گل][گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

[گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

[گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

[گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

[گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

[گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل][گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]
[گل]اپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل][گل][گل][گل]

abdolsatarraisi.blogfa.com

یوسف گفت...

سلام.
ممنون بابت نوشته ها.
برای ترویج راه دکتر شریعتی زحماتتان ارزشمند است.
دوست و همراه هم هستیم.

شب تنهايي ستار گفت...

سلام خسته نباشی امدم یه سلامی عرض کنم
و یه داستان هم تقدیم شما
داستان بسیار زیبای برای خدا

“امیلی ” دختر فقیر و یتیمی بود که با مادر پیر و مریضش در یک خانه پنجاه
متری که در کلیسا به طور موقت در اختیارشان گذاشته بود زندگی
میکرد<> هر روز از صبح تا غروب در یک کارخانه به سختی کار
میکرد تا فقط بتواند شکم خودش و مادرش را سیر کند.یک روز زمستانی وقتی او
خسته و سرمازده از سر کار به خانه برگشت ،نامه ای بدون تمبر و مهر و امضا
زیر در خانه شان مشاهده کرد که رویش نوشته شده بود:<>
امیلی که به خاطر آمدن خدا به منزلشان خوشحال بود ،آخرین پولی را که در خانه
داشت شمرد. دو دلار و پنجاه سنت پول برداشت و از رستوران نزدیک خانه غذا
خرید و با عجله به خانه برگشت . اما در بین راه پیرزنی را با کودک مریضش
دید که به<> گفت:<>
<> نگاهی به غذا انداخت و با خود فکر کرد:<< خدا که به غذا احتیاج
ندارد اما بچه این پیر زن…>> سپس غذاها را به پیرزن بخشید و به خانه برگشت
و منتظر آمدن خداوند ماند و… آخر شب بود که یک بسته به داخل خانه انداخه
شد. <> آن را باز کرد و یک سند همراه یک دفتر چه بانکی دید. همراه
با این نامه:<>
<> از این اتفاق خوشحال و خندان بود در آن سوی شهر<> کشیش بزرگ شهر به دستیارش گفت:<< پسرم یادت باشد هنوز چند
خانواده فقیر در این شهر زندگی میکنند و امیلی آخرین نفر بود.>>
مخلص شما ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتار [گل]

http://abdolsatarraisi.blogfa.com/

شب تنهایی ستار گفت...

سلام خسته نباشی وقت کردی سر بزن اپ کردم
و با طراحی قالب جدید[گل]
یه اشعار هم تقدیم به شما[گل]

از غمت روز و شب به تنهایی مونس عاشقان سودایی
عاشقان را ز بیخ و بن برکند آتش عشقت از توانایی
عشق با نام و ننگ ناید راست ندهد عشق دست رعنایی
عشق را سر برهنه باید کرد بر سر چارسوی رسوایی
بس که خفتند عاشقان در خون تا تو از رخ نقاب بگشایی
تا ز ما ذره‌ای همی ماند تو ز غیرت جمال ننمایی
در حجابیم ما ز هستی خویش ما نهانیم و تو هویدایی
هستی ما به پیش هستی تو ذره‌ای هستی است هر جایی
هستی ما و هستی تو دویی است راست ناید دویی و یکتایی
نیست عطار را درین تک و پوی هیچ راهی بجز شکیبایی
abdolsatarraisi.blogfa.com