۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

مشروطه؛ سرآغاز صدسال تلاش برای مشروط کردن قدرت

امروز سالروز مشروطيت است وحيفم آمد مطلبي در اين باره در بلاگ نگذارم ولي به علت كمبود وقت اين كار ميسر نشد تا اينكه تصميم گرفتم مطلبي از ميرحسين موسوي بگذارم ونقدش را به عهده خواننده آن
در سالروز پیروزی مشروطیت هستیم و طنین نام مشروطیت بیش از یکصد سال است که باخود پیام لزوم مشروط بودن قدرت را حمل می کند. در کنار خواست برای عدالت، آزادی و قانون، تلاش برای مشروط کردن قدرت یکی از دستاوردهای مجاهدت گذشتگان ما و فداکاری آنهاست. گرچه نهادهای برآمده از مشروطیت با استبداد شبه تجددگرای رضا خانی با مانع روبرو شدند وبا دادن قربانی های بسیار روند مردمسالاری متوقف گشت و دوره ظلمانی پهلوی اول و دوم دستاوردهای اصلی و ارزش های بنیادی مشروطیت را زیر سایه قرار داد ولی این ارزشها که بادادن قربانی های بسیار بدست آمده بود با ادامه مبارزات مردم برای رهائی از خودکامگی و اقتدارطلبی و نیل به آزادی و عدالت و حاکمیت بر سرنوشت خود ادامه یافت.

قربانی های صدر مشروطیت تا سرنوشت سردارملی ستارخان و شهادت نماینده شجاع ملت مدرس و قتل و حبس بسیاری از آزادیخواهان دیگر، شاهدی برای دشواری راهی بوده است که مردم آن را هرگز رها نکردند. نهضت ملی کردن نفت و خیزش مردمی ۱۵ خرداد و مبارزات نفسگیر در سالهای دهه چهل و پنجاه همه وهمه نشان می دهد که آنچه با مشروطیت بدست آمد هر گز از سوی مردم خوار شمرده نشد بلکه همواره آن دستاوردها به عنوان هادی مردم در مبارزاتشان بکار گرفته شد.

پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی در بهمن ۵۷ نتیجه یکصد سال مبارزه با فراز و نشیب ملت ما در طول تاریخ است. امروز مشاهده علائم باز تولید استبداد و خودرایی و گریز آشکار از قانون و حاکمیت روز افزون دروغ نشان می دهد که راه طی شده هنوز به اهداف خود نرسیده است. ظلم و جور و خفقان چه در زمان ناصرالین شاه باشد چه پهلوی ها و چه جمهوری اسلامی مردود است و در جمهوری اسلامی ظلم وستم بدتر و سیاه تر است چرا که زیر پوشش نام اسلام چنین تبهکاری هائی صورت می گیرد و همه می دانیم در همان اوان مشروطیت به شکلهای مختلف بعضی از علما از جمله علامه نائینی استبداد دینی را بدترین دانستند. تجربه یکصد سال اخیر و آنچه در یک سال گذشته اتفاق افتاد نشان می دهد در میان مفاهیم کلیدی مربوط به انقلاب مشروطیت از عدالت و آزادی و حکومت قانون، مشروط کردن و مسئول کردن قدرت اهمیت سرنوشت سازتری دارد.

امروز مدام از ملت ما به نام دین تبعیت بی چون و چرا از کانون های قدرت خواسته می شود بی آنکه به حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود اشاره ای شود و یا از کرامت ذاتی انسان ها ویا حقوق شهروندی نامی به میان آید و یا به استدلال حق تعیین سرنوشت توسط ملت که حضرت امام در بدو ورود در بهشت زهرا آن را با صراحت اعلام و برهان قوی برای آن اقامه کردند توجهی شود. طرفه آنکه اقتدارگرایان از اینکه در مورد جنایات بر کف خیابانها در روزهای۲۵و۳۰ خرداد و روز عاشورا وکوی دانشگاه و زندانهامورد سوال قرار بگیرند و یا ازآنها در مورد قانون گریزی های گسترده بازخواست شود عصبانی می شوند و به تهمت افکنی و دروغ و خشونت بیشتر روی می آورند. پس از بستن روزنامه ها و تبدیل صداوسیما به یک رسانه هتاک و غیرملی و لشگرکشی علیه فضای مجازی که باخلاقیت فرهیختگان اغلب جوان تبدیل به معبری برای تعامل و اطلاع رسانی بدون سانسور و شفاف شده است حتی تاب یک خبرگزاری ملی نیمه جان را نمی آورند واین منفذ گرد گرفته را نیز بر خلاف قانون و بدون توجه به عواقب آن کور می کنند. اگر درست نگاه کنیم امروز هیچ مانعی برای پیشروی و گسترش استبداد دیده نمی شود. ازاین روست که دقت در تاریخ مشروطیت به ما می آموزد که مبارزه برای یافتن ساز و کارهائی که قدرت را مشروط سازد با اهمیت ترین چهره مبارزات مسالمت جویانه است که ملت ما در دور تازه، آن راآغاز کرده است. بخشی از مطالبات جنبش سبز بصورت روشنی این وجه از مبارزه کنونی ملت را آشکار می سازد.

حق تجمعات و آزادی رسانه ها و قبول تکثر در سطح ملی بدین دلیل با مخالفتهای جدی از سوی اقتدارطلبان روبروست که به صورت روشن دایره نفوذ قانونگریزانه اقتدار طلبان را محدود می کند. همچنین تمکین نکردن اقتدار گرایان در مقابل مطالبه اجرای بی کم و کاست قانون اساسی نشان می دهد که تاچه حد دل کندن از سریر قدرت و پاسخگو بودن در مقابل ملت برای یال و کوپال دارها و صاحب منصبان دشوار است. و همه می دانیم اولین قدم در قبول اجرای قانون اساسی اعلام قبول حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود از سوی حاکمان است. غمض عین در مقابل این حق روشن در حقیقت پشت کردن به همه دستاوردهائی است که ملت ایران در طول یکصد سال و بویژه در جریان انقلاب اسلامی آ نرا بامجاهدت فراوان به دست آورده است.

درمیان همه مطالبات و راه کارهائی که برای نیل به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و پاسخگو کردن قدرت و مشروط کردن آن وجود دارد تمهید برای انتخابات آزاد و رقابتی با اهمیت ترین آنهاست. انتخاباتی که با گزینشهای شورای نگهبان و نحوه نظارت آن تبدیل به مراسم عزای ملت برای مرگ میثاق ملی نگردد. به همین دلیل همگانی کردن خواست برای انتخابات آزاد ورقابتی یک وظیفه سرنوشت ساز برای همه کسانی است که ایران را خانه همه ایرانیان با همه تنوع و تکثر می دانند.


منبع: کلمه نويسنده :مير حسين موسوي

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
اما باید بیش از ÷یش امروزما را در نظر داشته باشیم...در چه زمانی قرار داریم و اینکه مردم دیگر می دانند چه می خواهند و قرار است چه اتفاقی بیفتد...حالا دیگر می شود علیرغم دستگاه فاشیستی حاکم اما آگاهی سازی را وسعت داد و از سریق دیگری به مبارزه برخاست هر چند همان مبارزه از نوع مسلحانه اش می تواند هم کارساز باشد اما باید در نظر داشت هر گزینه ای در زمان و موقعیت خودش به کار رود
می دانی اگر چه امروزمان با دیروزمان ÷ر است از تفاوتها اما هنوز به آن باور نرسیده ام که می شود به درستی تغییری بنیادی ایجاد کرد در اینم نظام استبداد دینی که دارد خون مردمانش رامی مکد
اگر چه هنوز میرحسین موسوی خود را سرباز و وفادار به نظام و آقای خمینی می داند ایا ما هم هنوز باید بگوییم او می تواند نماینده جحنبش سبز(نمی گویم رهبر)...

پرستوی مهاجر گفت...

سلام. این بار دومیه که من میام و قبل از خوندن مطلب نظر می دم.ببخشید.
من به روزم و منتظر حضور سبزت.

dariush گفت...

با درود
یکی میگفت مسیح خیلی ارام و با خوبی و دوستی و مهربانی سخن میگفت برای اینکه فدرتی نداشت ایشان هم اگر فدرتی داشت نشان میداد دنیا دست کیه !
شما هم زیاد سخن های رهبر حکومت اسلامی را در پاریس مهم نگیرید ایشان فدرتی نداشتند و میخواستند رهبری را بدست بگیرند برای همین همه ازاد باید باشند برف و اب مجانی میشود شرف رفته ما باز میگردد ما سرور دنیا میشویم شاه گورستانها را اباد کرد را گفتند به همان رادیو های بی#انه بی بی سی و سی ان ان و فرانسوی و انگلیسی ... بازم بگویم ؟ خوب سپاس پروردگار یکتا را که در زمان ایشان به همه اینها رسیدیم و این احمدی نزاد از زمانی که امد ازادی ها را گرفت کشتار های گروهی گورهای گروهی راه انداخت تفلب در انتخابات کرد و اقای خامنه ای گفت اگر 30 میلیون بگویند اری من میگویم نه !!(یادتان هست این سخن را - از کی هست؟)
هم میهن خوب در مشروطه شیخ فضل الله واپسگرا بدار کشیده شد در 22 بهمن و پس از ان بهترین زنان و مردان. هم میهن خوب تجاوز در زنها جدید نیست سالها 60 و 67 به بدترین گونه ان بود در زمان همین موسوی و کروبی .احمدی نزاد شاگرد با وفای بنیانگذار حکومت اسلامی و اقای موسوی و انقلاب است شوخی نکنید با ما در زمان اقای خاتمی روزنامه ای بیشتری بسته شد و فروهر ها کشتنه شدند اب هم از اب تکان نخورد زنده بگور کردن در اوین و قزل حصار در برابر هوادران این و یا سازمان برای به حرف در اوردن در زمان اقای موسوی بود نه مموتی !!

سایه گفت...

سبز باشی...

تنهای وحشی گفت...

موفق باشین

لطفا گوسفند نباشید! گفت...

مرسی که بهم سر زدی!
زنده باد آزادی!

فرشته گفت...

درود
خوشحالم کردید
امیدوارم در کنار هم به فکر ایران و ایرانی باشیم
لینکتون کردم .
می تونید منو به اسم آلاچیق فرشته لینکه کنید
پایدار باشید

رضا گفت...

اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم...

درنا گفت...

به امید پایان این ره صد ساله برای آزادی...

sahar گفت...

سلام ..من عاشق پستهایی هستم که میشه دربارش بحث راه انداخت .قبول دارم که یه چیزایی که باید باشه نیست ویه چیزایی که نباید باشه ..متاسفانه هست .مبارزه مسالمت آمیزی که ایشان از آن سخن گفتند وقتی بی معنا تر تلقی میشه که شخص بازنده اصل بازی را زیر سوال ببرد ..! خدا کنه مغرضانه حرف نزده باشم میخوام بگم این سیری کاذبی که این شخصیت های رنگی براه انداخته اند همش لعابه شعاریه ...گفتنشه که راحته ...حرفا حرفهایی هست که قشنگه یعنی قشنگ گفته شده... اگه آزادی اندیشه مقدسه خوبه پس چرا انتخاب اندیشه دیگران رو دروغ بدونیم ؟شاید چون نظرشون اونی نیست که ما میخوایم ! این افراد با خود نیز رو راست نیستند ..صحبت از هیاهوی بعد انتخابات دیگه بوی تکرار گرفته وگفنتش هم بیشتر تعجب میاره تا تاســف !€€€€

راستی من با افتخار وب شما رو لینک کردم ..به نظر من همون اسم آگاهی بهتر بود ولی خوب نظر شما محترم هست ومن با همون نام لینک کردم شما هم اگه دوست داشتید با نام دنــــیای جوانـــی من(سحر) لینک کنید...سپاس

sahar گفت...

سلام ..من عاشق پستهایی هستم که میشه دربارش بحث راه انداخت .قبول دارم که یه چیزایی که باید باشه نیست ویه چیزایی که نباید باشه ..متاسفانه هست .مبارزه مسالمت آمیزی که ایشان از آن سخن گفتند وقتی بی معنا تر تلقی میشه که شخص بازنده اصل بازی را زیر سوال ببرد ..! خدا کنه مغرضانه حرف نزده باشم میخوام بگم این سیری کاذبی که این شخصیت های رنگی براه انداخته اند همش لعابه شعاریه ...گفتنشه که راحته ...حرفا حرفهایی هست که قشنگه یعنی قشنگ گفته شده... اگه آزادی اندیشه مقدسه خوبه پس چرا انتخاب اندیشه دیگران رو دروغ بدونیم ؟شاید چون نظرشون اونی نیست که ما میخوایم ! این افراد با خود نیز رو راست نیستند ..صحبت از هیاهوی بعد انتخابات دیگه بوی تکرار گرفته وگفنتش هم بیشتر تعجب میاره تا تاســف !€€€€

راستی من با افتخار وب شما رو لینک کردم ..به نظر من همون اسم آگاهی بهتر بود ولی خوب نظر شما محترم هست ومن با همون نام لینک کردم شما هم اگه دوست داشتید با نام دنــــیای جوانـــی من(سحر) لینک کنید...سپاس

مبینا گفت...

سلام ببخشید دیر سر زدم نبودم ضمنا لینک شدید....موفق باشید