۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

فقر امروزی

چهره جدید فقر
در شگفتم از کسی که نانی در خانه اش نمی یابد و با شمشیر برهنه اش بر همه مردم نمیشورد (ابوذر)
جمله بالا مربوط به ابوذر است او چه زیبا میگوید ،چرا بر همه مردم نمیشورد ،راستی چرا همه،چون همه در فقرش سهیم اند ،چه ثروتمندانی که حقش را پایمال کردند و با پا گذاشتن روی گرده اش بالا رفتند وچه فقیرانی که جامه فقر را زیبنده خود میدانند و صدایشان در نمی اید همه را مقصر میداند که او را محروم کرده اند البته خود فقیر هم در این سرنوشت مقصر است .

در این نوشته قصدم مقایسه فقر دیروزی با فقر امروزیست وراهکارهای مقابله با آن به عهده نویسنده وخواننده است تا همه با هم کاری کنیم ،چون حکومت که ادامه حیاتش را بسته به فقر ومحرومیت میداندوکاری اساسی نمیکند چون فقر میتواند مردم را مزدور بار آورد و آنها را قانع به وضع امروزیشان ،چون اگر بهره مند شود چیزهای دیگری میخواهند، چه خوب آقا محمد خان به فرزندش وصیت میکند که:اگر میخواهی بر مردم حکومت کنی همیشه آنها را در فقر نگه دار والبته فرزندانش ونوادگانش خوب این سخن را پیاده کردند ،فقری که میتواند تن فروشی تا خودکشی را به همراه داشته باشد اما فقر امروز با دیروز تفاوتهای زیادی دارد در گذشته فقر تنها نداشتن نان بود ،چون نان جز ضروریات زندگیشان بود ولی امروز فقر چهره جدیدی پیدا کرده است فقر امروزی یعنی محرومیت از هر چیزی که وجود دارد و فرق ندارد چه باشد ،محرومیتی که شاید همین نداشتن اینترنت پر سرعت نمونه ای از آن باشد چه برسد به دسترسی به اینتر نت ،همین سانسور نمونه ای از محرومیتی است که فقر فرهنگی می آورد ،فقر امروز دیگر سادگی دیروز را نداردگذشته های دور فقر نداشتن نان بود ،اما امروز دیگر نان تنها نیست وهر گونه محرومیتی فقر تلقی میشود چه اقتصادی وچه فرهنگی و هر کدام هم آسیبهای جدی به جامعه وارد میکند جامعه ای که باید پویا باشد و با پیشرفت روز حرکت کند آسیبهایی که از سرخوردگی گرفته تا کینه ونفرت نسبت به جامعه به بار می آورد ،شاید اگر نشود فقر را ریشه همه آسیبهای اجتمایی دانست اما میتوان گفت عامل بسیاری از این آسیبها فقر ومحرومیت است چه آن کودکی که بخاطر دزدیدن تکه نانی در باز پروری مجازاتش را تحمل میکند وآن فردی که در بزرگسالی هم نوع های خود را میکشد به خاطر محرومیتهای کودکی ونیز ان نوجوانی که بخاطر کمبود امکانات امروزی رو به مواد مخدر می آورد همه ریشه در فقر ومحرومیت دارند ،محرومیتهایی که باهم تفاوت دارند وهر کدام از چیزی ناشی میشود از فقر اقتصادی گرفته تا محرومیت از عاطفه مادری.

دیگر مثل گذشته نمیتوان براحتی با آن مبارزه کرد وفقط مشکل نان مردم راحل کرد وزندگی بخور نمیری را به آنها عطا کرد چون باید همه محرومیتها را بر طرف کرد وجامعه را با دنیای امروز حرکت داد ،یک مثال از این واقعیت را که همه طی این مدت دیدیم را میشود نام برد روزی که شبکه فارسی وان شروع بکار کرد و طی مدتی کوتاه کسانی را که با نفس ماهواره مشکل داشتند را هم قانع کرد که رو به ماهواره بیاورند، چه چیز باعث شد شبکه ای که فیلمهایی که کیفیت پایین دوبله آنها بر همه روشن بود را به خود جلب کند وموقعی که گرفتار پارازیت شد تکاپوی عجیبی در جامعه شکل گرفت که انگار انقلابی شده است ووقتی ازبیرون به جامعه نگاه میکردی باید به حالش میگریستی ،جامعه ای که از تمدن وفرهنگ غنی اش حرفها گفته اند ،انگار مردم عهد قجرند ویکباره گویی زلزله ای شکل گرفته واین ناشی از محرومیتی بود که بر جامعه اعمال میشد وجامعه بایستی به مرور زمان با این نوع زندگی وفرهنگ آشنا میشد وآسیبها یش را میشناخت اما عده ای که حیاتشان را در جهل وناآگاهی مردم میبینند باز هم صورت مسئله را پاک کردند وجامعه را مانند جامعه ای عقب افتاده ومحروم میخواهند هر محرومیتی فقر می آورد فقط شکلش فرق میکند از فقر علمی گرفته تا اقتصادی ،فرهنگی و عاطفی ،همه جامعه را به گذشته سوق میدهد ومانند مرده ای میشود.

خلاصه مطلب اینست که چه باید کرد از کارهایی که ما میتوانیم وانجام نمیدهیم، برای ریشه کن کردن این فقر که خمودگی جامعه را درپی دارد باید چه کرد.

راهکار با شما خواننده گرامیست..........................

,واینجا هم یه شعر رو از خواننده ای که نمیشناسم

فــــــــــــــــــــــــقــــــــــــــــــــــــــــر

فقر همه جا سر میکشد

فقر٬ گرسنگی نیست

فقر٬ عریانی هم نیست

فقر٬ چیزی را نداشتن است٬ ولی آن چیز پول نیست

طلا و غذا نیست

فقر٬ ذهن ها را مبتلا میکند

فقر٬ بشکه های نفت را در عربستان تا ته سر میکشد

فقر٬ تیغه های برنده ماشین بازیافت است٬ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند

فقر٬ کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند

فقر٬ همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند

فقر٬ پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود

فقر٬ همه جا سر میگشد

فقر٬ شب را بی غذا سر کردن نیست

فقر روز را بی اندیشه سر کردن است

۶۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
در اینکه ما دچار محدودیت هستیم هیچ شکی نیست. و از آن روی دچار محرومیت از آنچه باید داشته باشیم
.و این با فقر می تواند ÷یوندی ناگسستنی داشته باشد. وقتی ما مشخصا تکلیفمان با یک سری از محدودیتهای که در حیطه اعمالمان نیست مواجه می شویم دچار شک می شویم. و این شک ما را وا میدارد به ÷ذیرفتن یک چیزهایی که از اصولمان خارج می شود

رضا رئیسی گفت...

سلام. مولی علی می فرماید فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگر به بیرون میرود . متاسفانه نابخردیها و نا کار آمدیهای روز افزون زمینه ساز تسهیل این پدیده زشت در جامعه ما شده . اما فقر همانطور که شما اشاره کردی مولفهای بسیاری دارد و بنظر من زمینه ساز فقر مادی و فرهنگی و سیاسی و ... نا آگهی و جهل است و برای زدودن این عفریت شوم باید آگاهی بخشی نمود و سطح فکری جامعه را به حد معقول رساند آنگاه می توان به آینده امیدوار بود . از مطالب زیبایت استفاده می برم . موفق و مانا باشی

روزبه گفت...

دورد عزیز ، این کامنت رو به محض دیدن کامنت شما گذاشتم چرا که اون شعر از من نیست و بنابراین اگر نام من رو از کنارش برداری ، رعایت حقوق شاعر که بر بنده پوشیده است که نامش چیست ؟ متاسفانه شده ، و به حق نزدیک تر و نیز حفظ امانت شده است
تو پاسخ کامنتها گفتم چه جوری به دست من و بعد به دست دوستان خوب از جمله شما
گرامی رسیده است .
------------------
برای دادن نظر که بر میگردم این توضیح ضروری که گفتم بدهم . موقتا تا مطلبت را کامل بخونم و دوباره برگردم ممنونم و بدرود.

ققنوس گفت...

به نظرم تا وقتی که عدالت اجتماعی در یک جامعه بوجود نیاید که پیش زمینه ان دموکراسی است فقر به حداقل خود نمی رسد فقر در کشورهایی با نظام دیکتاتوری مانند قارچ سمی رشد و نمو میکند و هر روز بر ابعاد ان اضافه میشود

نگین گفت...

سلام
ممنونم خبرم کردی
نظر من اینه که بیشتر از این که بقیه مقصر باشن خودمون مقصریم
شنیدین میگن اول خودمون و باید درست کنیم بعد جامعه رو ؟
وقتی ما خودمونیم سعی نمی کنیم درست شیم از این بهتر نمیشه
وقتی ما خودمونیم با چند تا شکلات دولتی خر میشیم کاریش نمیشه کرد
ببین مثال میزنم . وقتی کلی جنسا رو گرون می کنن اون وقت دو تا کپن ناچیز می دن اون دسته از افراد بی سواد میگن خدا خیرشون بده چه قدر به فکره مردمن ! اینو با چشمه خودم دیدم که میگم
به نظر من کاری که شما داری می کنی و کارهایی امثال این مثه وبلاگ یا کلا هر کاره آگاهی دهنده می تونه این مشکلات رو حل کنه . هر چند راه طولانی در پیشه
ولی تا وقتی مردم خودشون نخوان که وضعشون درست شه هیچ اتفاقی نمی افته

نوشین گفت...

خواستن توانستن است
من میخوام وضعم عوض بشه

مهرداد گفت...

با تشکر از دعوتت.
فقر تمام اینهاهست.زمانی که قرار است به شیوه قجری مملکت را اداره کرد.فقر فرهنگی تحمیل شده بر سرزمین 7000 ساله،فقر علمی بر سرزمین ابن سینا و ...و فقر مالی بر کشوری نشسته بر منابع الهی.
به نظر من تا زمانی که ملت ما ندانند که چه می خواهند و چه نمی خواهند و تا زمانی که دین1400 ساله قرار است در کوچکترین مسایل زندگی ما دخالت کند،وضع به همین شکل میماند.

آناهيد گفت...

درود. مطلب زيبايي بود. من هم در اين باره مطلبي در وبلاگ قبليم كه چند روز پيش فيلتر شد گذاشته بودم. حقيقتا فقر ديروز و امروز خيلي فرق كرده. ديروز اگر فقر ما فقط اقتصادي بود امروز نه تنها اقتصادي اجتماعي بلكه سياسي فرهنگي هم به آن اضافه شده. اين فقري كه سالهاست گريباگير مردم ما شده به خاطر فرهنگسازي هاي غلط به خاطر خرافه پرستي و بي سواي و كم اطلاعي مردم است. مشكلي كه 30 ساله روي شونه هاي ايران سنگيني ميكنه به اين راحتي از بين نميره. زمان ميخواد و برنامه ريزي هاي سازماندهي شده و از روي دلسوزي و فرهنگسازي هاي درست. پيروز و پاينده باشي. به اميد ايران آزاد.

ارمان گفت...

با سلام!
خوشحال شدم که به وبلاگ بنده سرزدید. قبلا شمارالینک کرده بودم ولی با فیلترشدنم شما را گم کردم!
در رابطه با وب نوشته شما کاملا حق باشماست.رزیم خودکامه ابدا دوست ندارد مردم ازفقر مادی خارج شوند. فقر مادی ریشه فقرمعنوی خواهد بود. فردفقیر بدنبال توسعه سیاسی نیست بدنبال یک لقمه نان است. الان درروستاها و شهرهای کوچک دولت بوسیله بهزیستی وکمیته های امداد تعمدا کمکهای قطره ای می کند. انها را گرسنه نگه می دارد و هرازچندگاهی بایک کیسه اردو۵کیلو برنج و۳کیلوشکرارا انها وحمایتشان ازدولت راانتظار دارد. نمی دانید روستاییان فقیرچه کیفی می کنند؟ بدنبال فقرمادی فقرا چون دسترسی به وسایل ارتباط جمعی ندارند ازجمله ماهواره و اینترنت وروزنامه های مستقل اخباردروغ و غیرواقعی دولتیان را باورمی کنند و ناخواسته عامل فقرخودراحمایت و تشویق می کنند. درجواب خانمی که درکامنت بالا خودمان را مقصرقلمداد می کند می گویم خیر فقر فرهنگی و اقتصادی مردم معلول سیاستهای نادرست حکومت و عدم رسیدگی به مشکلات انهاست.اگر رزیم خودکامه وضعیت اقتصادی مردم را سروسامان دهدکه نمی دهد بسیاری مشکلات فرهنگی و اجتماعی هم حل خواهند شد.

بي نهايت گفت...

سلام

نظر شخصي من اينه كه عامل همه ي بدبختي هاي حداقل مردم ايران وجود دين اسلام است كه با حذف دين خيلي از مشكلات مردم حل مي شه.

ممون بي نهايت

درنا گفت...

آگاهی جان این که فقر فقط اقتصادی نیست سخن کاملن درستیه ولی از دیدگاه من بیشتر این فقر های فرهنگی ریشه در فقر اقتصادی داره مردمانی که نان شب ندارن آیا به آزادی بیان می اندیشن؟یا با پولی که کنار کذاشته که اجاره خونشون رو بدن کتاب میخرن؟برای نمونه شما علت استفاده از شبکه ی فارسی وان نداشتن تفریحه وقتی مردم نمیتونن سالی حداقل دوبار یه سفر ساده برن وقتی وضع اقتصادیشون حتا اجازه ی استفاده از اینترنت مثلن پرسرعت رو نمیده زمانی که سینمای ایران نابود شده و مردم به فیلم های باارزش جهان دسترسی ندارن خوب مجبورن فارسی وان نگاه کنن وشما فک میکنید مردم فرق یه فیلم با کیفیت و دارای ارزش هنری رو با یه فیلم با اون دوبله ی احمقانه نمیفهمن؟فارسی وان بهترین تفریحیه که مردم دارن.به نظر من تنها راه حل کردن فقر فرهنگی واجتماعی و هر نوع دیگه ای از فقر حل کردن فقر اقتصادیه تو یه جامعه ای که مردم از نظر اقتصادی تامین باشن امردم همه به اینترنت پرسرعت دسترسی دارن و میتونن و خودتون میدونین که اینترنت چه تاثیری تو رشد فرهنگی داره درضمن تو همچین جامعه ای فیلم خوب ساخته میشه مردم به فیلم های با ارزش جهان دسترسی دارن مردم کتاب میخرن و کتاب میخونن و برای زندگی انگیزه دارن.و حالا مشکل این جاست که فقر اقتصای چجوری از بین میره؟تنها راهی که وجود داره اصلاح قانون اسایه.چون سیستم حکومتی ما یه اشکالات اساسی داره که حکومت رو تبدیل کرده به یه چرخه ی پول . پول بین مردم می چرخه و آخر میره تو جیب آقایون .نومنه ی واضحش تو فوتبال . با اصلاح قانون اساسی و حذف شورای مصلحت نظام و رهبری و خبرگان خود به خود سیاست مدار های اقتصاددان و مسئول روی کار میان و مردم میتونن نماینگانشون رو از بین مردم واقعی انتخاب کنن نه یه سری مزدور گلچین شده و مجلسمون هم خود به خود از حالت فرمایشی خارج میشه و در آخر کم کم یه اقتصاد بهتر خواهیم داشت
راستی ممنون آگاه کردی
به امید صلح و آزادی...
شاد باشی و همیشه سبز

ش.ه.ب گفت...

سلام
فعلا وقت ندارم که پستهاتو بخونم.
ولی لینکت میکنم.
منو هم با همون اسمه بلاگ لینک کن.
"اندیشه های یک مغز بزرگ"

روشنک گفت...

متاسفانه همین جوره همه مان فقیریم حتی اونایی که لباسای مارک دار و ماشینای انچنانی دارند و البته به شدت به نفع عده معدودیه که مردم فقیر باشند

امیر اشکان(گفتار سرخ) گفت...

سلام
دوست خوبم پوزش از اینکه دیر خدمت رسیدم
به نظر من عمده مشکل در حال حاضر فقر فرهنگیست

کچه کوردی به گله یی گفت...

چی بلیم که ئه ونده جوانت نوسیوه قسه ت بو نه هیشتومه ته .حرفها دارم برا گفتن گر غم نان بگذارد

liliana گفت...

ديگر نمي‌داند چه كار كند. دستش به هيچ جا بند نيست، كفگير زندگي‌اش به ته ديگ خورده است و به جايي هم اميد ندارد. اگر خودش تنها بود، مشكلي پيش نمي‌آمد و از پس خودش بر‌آمد؛ ولي حالا زن و 2 بچه‌اش هم هستند و مدام جلوي چشمانش رژه مي‌روند.
مدتي است كارش را هم از دست داده است و روز و شب دنبال كار مي‌گردد؛ ولي يكي از دوستانش قول داده تا كار نان و آبداري برايش دست و پا كند. البته او زياد خوشبين نيست؛ چون مي‌داند كه دوستش كمتر راه راست مي‌رود؛ ولي اين بار اگر او بخواهد راه كج را نشانش دهد، قبول مي‌كند و بي‌چون و چرا دنبالش مي‌رود. آخر نداري خيلي به او فشار آورده است و كسي را هم ندارد كه دستش را بگيرد؛ ولي نبايد بگذارد كسي بويي ببرد، بويژه همسرش كه به نان حلال خيلي اعتقاد دارد، او هم البته به نان درست و پاك معتقد است؛ ولي قرض و بدهي و گرفتاري و دست خالي ديگر مجالي برايش نگذاشته است. اين بار اگر دوستش به او پيشنهاد آن كار نان و آبدار را بدهد، حتما قبول مي‌كند.
نمي‌دانم اين جملات، داستان زندگي چه تعداد از آدم‌هايي است كه هيچ وقت فكرش را هم نمي‌كردند در راه خلاف بيفتند؛ ولي به خاطر گرفتاري و مشكلات در اين راه افتاده‌اند. نمي‌دانم آدم‌هايي كه هميشه پاك بوده‌اند؛ ولي به خاطر هجوم مشكلات، دست از پاكي شسته‌اند و راه ديگري را براي زندگي انتخاب كرده‌اند، چه احساسي دارند.
حتما احساس بدي است وقتي آدم با خودش خلوت مي‌كند و صادقانه روبه‌روي خود قرار مي‌گيرد و مي‌بيند كه ديگر آن آدم گذشته نيست؛ ولي در عين حال به خودش حق مي‌دهد كه اين‌طور باشد. كسي كه گرفتار نيست، حتما نمي‌داند كه آدم‌هاي گرفتار چه احساسي دارند و چرا دست از زندگي سالم شسته‌اند و يكباره راه كج را انتخاب كرده‌اند تا طبق معادلات ذهنشان، خود را نجات دهند؛ غافل از اين‌كه تلاش براي رهايي از مشكلات از هر طريق ممكن فقط از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.
ولي همه اينها واقعيت دارد. قصه نيست وقتي مي‌شنويم كسي به خاطر رهايي از فقر، از خانه‌اش فرار كرده تا مگر خوشبختي را زير سقفي غير از خانه‌اش پيدا كند. اين هم قصه نيست كه ديده مي‌شود عده‌اي براي اين‌كه ديگر نمي‌توانند فقر و تنگدستي را تحمل كنند و گرسنگي را برتابند، دست به هر كاري مي‌زنند تا كمي پول داشته باشند و نگران فردايشان نباشند. اينها هيچ كدام داستان نيست؛ همه واقعيت‌هايي است كه آدم را به هزار راه خلاف مي‌كشاند؛ همان داستان غم‌انگيزي كه آدم‌هاي گرفتار در آن، اين طور خود را قانع مي‌كنند كه فقر به ما ارث رسيده و سرنوشت ما با بدبختي رقم خورده است.
آخر مثل اين است كه فقر از پدر و مادر به آدم ارث مي‌رسد و آنها هم فقر را از پدر و مادرشان مي‌گيرند؛ ولي با اين همه، هستند كساني كه به جاي خلافكار شدن، با فقر خانوادگي جنگيده‌ و دست روي زانو گذاشته‌اند و روي پاي خود ايستاده‌اند . فقر وضعيت محروميت از دسترسي به امكانات و تسهيلات معيشتي و بازماندن از تامين نيازهاي اوليه است.دربه وجود آمدن فقر، عوامل گوناگوني دخيل هستند؛ اما به طور كلي بخشي از فقر، نسبي است و بخش ديگري از آن مطلق؛ به طوري كه جنبه نسبي فقر به مقايسه نحوه گذران زندگي در سطح ميانگين جامعه و توقعاتي كه در افراد شكل مي‌گيرد، مربوط مي‌شود. به طور مثال زماني، نداشتن يخچال فقر محسوب نمي‌شد؛ اما الان كسي كه يخچال ندارد، جزو فقرا به حساب مي‌آيد. درواقع اين همان جنبه نسبي فقر است؛ به اين معني كه كسي از نداشتن يخچال نمي‌ميرد؛ ولي هم خودش و هم ديگران از اين وضعيت احساس فقر مي‌كنند.

liliana گفت...

فقر تحت تاثير عوامل مختلفي شكل مي‌گيرد كه بخش مهمي از آن به فاصله طبقاتي در جامعه برمي‌گردد. وقتي در جامعه، گروهي امكانات بيشتري در اختيار دارند، توقع ايجاد مي‌كنند و اين فقر را به وجود مي‌آورند. در واقع كسي كه فاقد وسايل ضروري براي گذران زندگي است؛ ولي مثلا در رسانه‌ها مي‌بيند كه همه، همه چيز دارند، پس احساس فقر به او دست مي‌دهد و فاصله طبقاتي باعث مي‌شود اين احساس تشديد شود. به ديگر سخن، وقتي يك عده بيشتر مصرف مي‌كنند، احساس فقر تشديد مي‌شود كه اين همان جنبه تصوري فقر است.
وقتي گروهي از جامعه بيشتر مصرف مي‌كنند، در همان حال ديگران را از مصرف كردن بازمي‌دارند؛ يعني وقتي چيزي توليد مي‌شود و كسي حاضر است آن را به هر قيمتي تهيه كند؛ اما به علت محدوديت منابع و فاصله طبقاتي عرضه منابع تنها به گروه داراي مكنت اختصاص پيدا مي‌كند، درست در همين زمان است كه مشكل ساختاري به وجود مي‌آيد. در واقع كساني كه در طبقات بالاي اقتصادي هستند، از يك سو به خاطر مصرف بالا، تصور فقر را گسترش مي‌دهند و از سوي ديگر به لحاظ ساختاري، ديگراني را كه مكنت ندارند، از دسترسي به كالاها محروم مي‌كنند كه اين يكي از عوامل فقر است.
البته فاصله طبقاتي در جوامعي كه توجيه طبقاتي وجود دارد، از نظر تصوري كمتر است؛ ولي در جوامع ديگر كه وضع اين گونه نيست، عواقب فقر تشديد مي‌شود. به طور مثال در جامعه هندوستان كه در آن طبقات توجيه شده‌اند، افراد موقعيت خود را مي‌پذيرند و فقر نسبي به وجود نمي‌آيد، چون افراد قبول كرده‌اند كه امكانات موجود در جامعه براي طبقه آنها نيست؛ اما در جامعه‌اي كه مرز طبقاتي وجود ندارد همگان تمام چيزها را مي‌خواهند و به همين دليل عواقب فقر تشديد مي‌شود.
جامعه‌اي كه فرهنگ كار و توليدش ضعيف است، خودبه‌خود جامعه‌اي فقير خواهد بود؛ اما همين ضعف فرهنگ كار به عوامل متعددي برمي‌گردد؛ در حالي كه در جامعه ما كمتر به آن توجه شده است. درواقع جامعه‌اي كه فرهنگ كار ندارد، فقير است؛ ولي بعكس در جوامعي كه از سنگ طلا مي‌سازند، مي‌توانند از توانمند‌ي‌‌هاي جامعه بخوبي بهره‌برداري كنند كه اين همان دليلي است كه سبب شده بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا به رفاه و ثروت برسند.
فرهنگ ما يك فرهنگ فانتزي است كه خيلي از چيزهاي ما بوي نفت مي‌دهد. در واقع نفت باعث شده تا دولت‌هايي به وجود بيايند كه احساس كنند بدون آن كه مردم بكوشند با منابع نفتي مي‌توانند رفاه مردم را رقم بزنند كه اين موجب شده فرهنگ كار و تلاش ما كه پيشتر خيلي قوي بوده، تبديل به وضعيتي شود كه مانع كار و كارآفريني است. به عبارت ديگر اين‌كه همه منتظرند دولت برايشان كاري بكند، يكي از عوامل فقر است؛ اين در حالي است كه خود دولت نيز در اين وضعيت نقش دارد؛ طوري كه وقتي مي‌خواهيم روي هر چيزي دست بگذاريم، حتما بايد از مسير دولت و بروكراسي‌هاي عجيب و غريب عبور كنيم كه نتيجه‌اي جز دلسردي افراد ندارد.
خو گرفتن افراد به فقر در طول تاريخ و روي آوردن آدم‌ها به قناعت كاذب كه با قناعت ارزشمند ديني بسيار متفاوت است را از ديگر عوامل بروز فقر در جامعه معرفي مي‌كند و با تاكيد بر اين‌كه افراد جامعه برخلاف تصورشان مي‌توانند جلوي فقر را بگيرند، ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه امكانات تحرك اجتماعي فراهم است و انسان متفكر و خلاق هم اگر به خودش باور داشته باشد، مي‌تواند خاك را طلا كند؛ اما ما چشممان را روي داشته‌هايمان بسته‌ايم و منتظريم كسي كمك‌مان كند. در واقع همين ضعف خودباوري است كه باعث مي‌شود انسان احساس فقر كند.

liliana گفت...

فقر پديده‌اي ناشي از ضعف فرهنگ كار و توليد است؛ ولي تبعات فقر و تاثير آن بر روان آدمي، حقيقتي است كه هيچ‌كس قادر به كتمان آن نيستبه گفته اين جامعه‌شناس، به هيچ وجه توجيهي براي فقر وجود ندارد؛ چرا كه مشكل ما فكري و ديدگاهي است. حتي آدم‌هاي معلول و ضعيف جسم هم ثابت كرده‌اند مي‌توان دست به كارهاي بزرگ زد.
بين فقر و جرايم رابطه وجود دارد؛ ولي اين طور نيست. آدم‌هاي فقير بيشتر مرتكب جرم مي‌شوند؛ چراكه جرايم بزرگ‌تر را ثروتمندان مرتكب مي‌شوند. دارندورف معتقد است؛ همه در مقابل قانون برابرند، نه پشت آن؛ يعني آدم‌هاي بزرگ، جرم بزرگ‌تري مرتكب مي‌شوند؛ اما فقرا دست به جرايم خرد مي‌زنند. به عبارت ديگر ميان فاصله طبقاتي و جرايم رابطه وجود دارد نه ميان فقير و جرم. علت آن كه فقرا دست به جرم مي‌زنند، اين است كه آنها نظمي را كه براي آنها توليد فقر كرده است، نمي‌پذيرند و به آن التزام ندارند، پس در نتيجه برخلاف نظم عمل مي‌كنند؛ در حالي كه همين نظم را هم افراد ثروتمند ايجاد كرده‌اند.
گروه‌هاي مجرم براي دستيابي به امكانات، اهداف مشروعي دارند؛ ولي وسيله‌هايشان نامشروع است. در واقع آنها مي‌خواهند خانه و ماشين و ويلا داشته باشند، يعني همان چيزهايي كه جامعه تبليغ مي‌كند، پس هدف‌ها درست است؛ ولي همه افراد، امكان دستيابي به اين هدف‌ها را ندارند، پس دچار بي‌هنجاري مي‌شوند. در اين شرايط فرد بايد دست از هدف‌هايش بردارد يا به هدف‌ها بچسبد و دست از راه‌هاي مشروع بردارد. اين در حالي است كه ضعف در مديريت، توقعات و امكانات باعث ايجاد فقر و كژروي و در نهايت، ايجاد اختلال در نظم اجتماعي مي‌شود.
فقر پديده‌اي ناشي از ضعف فرهنگ كار و توليد است؛ ولي تبعات فقر و تاثير آن بر روان آدمي، حقيقتي است كه هيچ‌كس قادر به كتمان آن نيست.
علم روان‌شناسي، فقر را يك بيماري و يك آسيب مي‌داند؛ به طوري كه كسي كه فقير است، امكاناتي را كه بتواند عزت نفسش را حفظ كند، در اختيار ندارد. پس كسي كه عزت نفسش زخمي شود يا پايين بيايد، از نظر رواني و شخصيتي دچار صدمات زيادي مي‌شود، بخصوص اگر اين وضعيت حالت مزمن پيدا كند.

liliana گفت...

يكي از مهم‌ترين نشانه‌هاي رواني فقر مزمن، احساس حقارت خيلي بالاست. علامت‌هاي مثبت و منفي رواني يا واكنش‌هاي مثبت يا منفي رواني مثل زنجير به هم متصلند و وقتي كسي احساس حقارت زيادي داشته باشد، در طولاني‌مدت موجب خودكم‌بيني مي‌شود؛ به طوري كه فرد خودش را از همه كمتر مي‌بيند و در نتيجه به افسردگي مزمن مبتلا مي‌شود.
طبق طبقه‌بندي مازلو، روان‌شناس انسانگرا، نيازهاي اوليه پايين‌ترين نياز انسان‌هاست. او توضيح مي‌دهد كه براي گذر از هر طبقه به طبقه ديگر بايد از طبقه قبلي به سلامت عبور كرد. در واقع از نظر مازلو و مكتب انسانگرايي، هدف زندگي انسان، رسيدن به خود شكوفايي است؛ يعني مرحله‌اي كه فرد به آن درجه از رشد و شكوفايي رواني و شخصيتي برسد كه بتواند براي ديگران الگو باشد؛ اما كسي كه فقير است و نمي‌تواند نيازهاي اوليه‌اش را تامين كند، در مراحل رشد شخصيتي و رواني نيز نمي‌تواند به سلامت و پويايي برسد.
من در پاسخ به اين پرسش كه چه اتفاقي مي‌افتد كه يك آدم فقير، مثلا دست به قتل اعضاي خانواده‌اش مي‌زند، مي‌گويم: در چنين مسائلي نمي‌توان گفت تنها عامل بروز قتل، فقر بوده است؛ ولي بي‌شك فقر، يكي از عواملي است كه عزت نفس را پايين مي‌آورد و خشم را در درون فرد ايجاد مي‌كند كه اين خشم‌هاي فروخورده در طولاني‌مدت به واكنش‌هاي پرخاشگرانه تبديل مي‌شود و حتي سير طولاني و مزمن اين وضعيت مي‌تواند يكي از عوامل جنون رواني باشد. البته نحوه واكنش افراد در چنين مواقعي به تفاوت‌ها و ويژگي‌هاي فردي و نحوه عملكرد گروه‌هاي حمايتي و يا مهارت‌هاي فرد و عوامل معنوي بستگي دارد.
از نظر روان‌شناسي، فردي كه دچار فقر است، اگر در سال‌هاي متمادي در اين وضعيت باقي بماند، احتمال اين‌كه از نظر رواني به يك درماندگي آموخته شده رسيده باشد، خيلي زياد است، ضمن آن كه نظر علم بر اين است كه شانس و تقدير و وراثت در فقر زياد دخيل نيست؛ بلكه با مهندسي ذهني و آموختن مهارت‌هاي حرفه‌اي مي‌توان تغييرات مثبت در زندگي به وجود آورد. البته در جوامع به هم ريخته از نظر نظام و سازمان، اختلاف طبقاتي ممكن است خيلي زياد باشد؛ به طوري كه افراد با تلاش زياد هم نتوانند از خط فقر عبور كنند كه لازم است مسوولان به اين مساله توجه ويژه داشته باشند.
درخصوص آسيب‌هاي فقر هم مثل ديگر آسيب‌هاي رواني لازم است تا دولت‌ها به عنوان ولي و سرپرست از وضعيت امرار معاش افراد باخبر بوده و مواظب باشند تا وضعيت زندگي افراد به خط بحران خطرناك نرسد، در اين ميان تلاش‌هاي خود فرد هم مهم است تا شيوه‌هايي را براي زندگي شغلي‌اش انتخاب كند تا سال به سال بتواند از راه اصولي و درست، درآمدش را افزايش دهد؛ هرچند در جوامعي كه تورم هميشه از افزايش درآمد افراد جلوتر است، انجام چنين كاري بسيار مشكل است.
در كنار اين مسائل، قواي مقننه و مجريه نيز بايد قوانين را به نحوي تصويب كنند تا ميزان استرس و بحران در زندگي افراد جامعه به كمترين حد ممكن برسد و پيش از اجراي هر قانون به تبعات رواني آن توجه كنند.

رهگذر گفت...

سلام.
اول از همه از دعوتت ممنون.
همیشه به اینکه چرا به اینجا رسیدیم فکر کردم! و همیشه به اینجا رسیدم که درگیرمون کردن به مادیات، سرمون که گرم مشکلات اقتصادی شد کم کم فراموش کردیم که به مسائل دیگه فکر کنیم! مثل فرهنگ، مثل پیشرفت، مثل انسانیت...
شاید اگه بیدار بشیم و سعی کنیم یه کم مشکلات مادی رو فراموش کنیم دوباره زندگی با تمام جزئیاتش برامون اهمیت پیدا کنه. به نظر من تقصیر خودمون هم هست. گذاشتیم که گولمون بزنن و خواستیم که از میدون خارج بشیم. ولی هنوزم دیر نیست.
موفق باشی و سربلند

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
آیا ما می توانیم مردم را برای یک اعتصاب سراسری آماده کنیم؟
به امید آزادی

بارون خانوم گفت...

حرف درست و به جایی زدید.شکمها را خالی نگاه میدارند تا چشمها همیشه در پی دستان قدرت باشد!
و افسوس که این حکومت نه تنها فقر اقتصادی ،که هر روز محرومیتهای تازه ای برای مردم میسازد.و رنج آورتر از همه فقر فرهنگی...
چه بر سر این ملت آمده که سخنانی این چنین از زبان رئیس جمهورشان میشنوند و باز سکوت می کنند.
آن چه که شنیده ام ،وقوع انقلاب 57 با اعتصابات سراسری بود.حال آنقدر محتاج شده ایم که حتی یک روز نمیتوانیم دست از کار بکشیم.
اما به قول دوستان،نابودی این فقر ساده نیست و بدون همراهی حکومت بسیار سخت...
اولین قدم ایجاد بستر مناسب برای رشد فرهنگی مردم است که با نبود دستگاه فرهنگی سالم دشوار است.
تنها کاری که از دستان کویر زده ما برمی آید،دادن آگاهی است.اما چگونه صدایمان را برسانیم.
اینترنت،کتاب،روزنامه و ...
تنها ابزاری است که در دست عده قلیلی قرار دارد.عافت زده ترین قشر این جامعه،همان فقرای نان هستند.که تا شکمشان سیر نشود ،هیچ نجوایی را نمی شنوند...

بارون خانوم گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
روزبه گفت...

درود بر شما دوست گرامی ، به نکته ایی ریزی اشاره کردید . فقر فرهنگی می تواند باشد ، فقر اجتماعی می تواند باشد و فقر امروز با فقر دیروز فرق دارد و الزاما نیز فقر را "شب گرسنه سر کردن نیست ، روز را بی اندیشه سر کردن است " اما همه ی اینها درست . وقتی به نیکی نگاه کنیم در می یابیم که همه گونه فقر که اساسا هر پدیده ایی بویژه نا هنجاری های اجتماعی ریشه در اقتصاد جامعه دارد . در واقع روابط انسانها به معنای طبقاتی شان و نیز حتا عاطفه شان را روابط تولید است که تعیین می کند . بگذار مثالی بزنیم عینی . پدری باشد که روزانه سه جا کار کند برای قوت لایموتی ، آیا اگر همو با حضور یک باره در یک محل کار همان میزان قوت را در می آورد و به انبان خانه می برد از نظر مهر و فرصت مهر ورزی ، با شرایط دومی برابری می کرد .. پر واضخ است که خیر . پس از سک سو شاید بتوان اقتصاد را عامل همه ی امور جامعه دانست و گفت اگر ، توزیع ثروت عادلانه باشد آنگاه بستر فراهم می شود و فقر و اختلاف طبقاتی ریشه می کند و این همان سوسیالیسم است که می گویند شگست خورده است ، پیروز یا شکست خورده یک چیز را به نیکی و درستی می گوید ، ریشه ی هر فقری اقتصادی بی خود نبود است که از قدیم سیاست حکام گرسنه نگاه داشتن ملتها بوده است که اگر سیر می شدند آنگاه نوبت به اصلاح فقر فرهنگی می شد و بعد از آن اجتماع و سیاست و .. بدین ترتیب قدرت به لرزه می افتاد . اینها همه از یکسو درست می نماید اما در عین حامل و حاوی و شامل یک پارادوکس هم می باشد که اگر قرار است که اقتصاد پایه باشد ، اصلاح آن نیاز به فکر کردن و آگاهی رسانی توده ها از حقوقشان دارد پس ابتدا می بایست فقر سواد را برکند و فقر فرهنگی را که اگر چنین شود فقر اقتصادی نیز بر کنده خواهد شد و مردمی که آگاه شوند نمی توانند به ضرب و زور هیچ شمشیری و قداره ایی جاهل گردند دوباره .بنابراین می توان گفت دو عمده ترین فقرهای مدرن و نوین یکی اقتصادی است و یکی فرهنگی و آموزشی و کنونیست ها تنها منوط به اولی کردند و این معنا تمام نیست هر چند آموزش هم بر پایه روابط تولیدی است که شکل می گیرد اما ، در واقع همزمان این دو را به پیش بردن به هدف نزدیکتر است در نهایت معتقدم که برای برکندن ریشه ی فقر در هر جامعه ی مردمان آن جامعه باید همزمان که آگاه می شوند حقوقشان چیست در راستای احقاقش تلاش کنند و این یعنی عادلانه تر کردن روابط تولید و در نتیجه ترقی در امر آموزش و اطلاع رسانی و آگاهی توده ها و برعکس آگاهی هر چه بیشتر توده ها یعنی انگیزه و نیروی قوی تر و بیشتری برای ا

روزبه گفت...

صلاحات اقتصادی و برکندن فقر اقتصادی ... . ار همین رو بوده است که خودکامگان تاریخ ، مردمان در گرسنه و در عین حال در جهل نگاه می داشتند که هر گاه ملل از حقوق خود آگاه شدند حاکمیت را اصلاح کردند تا به امروز که نهایتا نظام سرمایه داری و نظامها ی سیاسی لیبال دموکراتشان سنبل بهترین نوع اصلاحات بر پایه آگاهی رسانی توده ها در فضای باز اطلاعاتی و بالاتر بردن کیفیت زندگی معیشتی میباشد .در واقع این دو نگرش و اصلاح مگر با هم انجام شوند و الا تک تک به هیچ کار نمی آیند و اصلاحات اقتصادی بدون اصلاحات در زمینه فرهنگی - اجتماعی ، و بالعکس امکان بودن ندارد پس می توان گفت فقر به هر شکل نوع در تمام ازمنه ی تاریخ چون دانه های یک زنجیر هستند که اگر یکی پاره گردد الباقی دیگر تاب تحمل سنگینی را نداشته و بار را بر زمین می کوبند که می شود همان تعییر بنیادین اوضاع در همه زمینه ها . بنابراین نتیجه می گیرم ، همه فقرها ار هز شکل و نوع باید همزمان مورد بازبینی قرار گیرند و با آگاهی رسانی توده ها ، جهل و با تغییر روابط اقتصادی و تولیدی شرایط و پرنسیو طبقاتی تغییر میکند و این هر دو تاثیر شگرف بر دیگری دارند .... . باید برای برکندن فقر ، این دو مهم اما از قائده ی هرم و نه بوسیله ی اصلاحات از بالا به انجام و سرانجام برسد که اصلاحات از بالا ریشه کردن هیچ ناهنجاری را نابود نمی سازد . بلکه مسکنی است موقتی ، هر چند اصلاحات از پایین نیازمند تکیه بر دانش نخبگان و راهی است که آنها پیش پای توده ها می گذارند و فراموش نکنیم این همه را بدون در نظر گرفتن نقش قدرتهای بین المللی و سودهای کلان سرمایه داران و شرکت های چند ملیتی همین بازار آزاد ، در سرزمینهای فقیری چون صحراهای آفریفا بررسی کردیم و فاکتهای سیاسی بسیار مهم و تاثیرگذار و بنابراین در هر کشور و مرز و بومی هم بنا به شرایط آن متفاوت هستند . از اینکه بحث خوبی را بنیان نهادی دوست من تشکر میکنم ... . کامنتهای دوستان را می خوانم و اگر دیدم نکته ایی آنرا اضافه خواهم کرد . بدرود.

شمع گفت...

سپاس از حضورتان !
از آشنايي با اين وبلاگ خرسندم و البته بايد اضافه كنم لينك شديد

ناشناس گفت...

عده ای می گویند باید بمانند و نروند و عده ای دیگر هم معتقدنند بیش از پیش می توانند صدای ما مردمان دردمند را به گوش جهانیان برسانند.هر چند این صدای خود را به جهانیان رساندن قصه دیگری است که مشخصا معلوم نیست سر از کجا در می آورد. نمی دانم آیا هنوز هم برای مردم غرب نه دولتمردانشان اهمیت دارد در این جا چه می گذرد و مردم در چه وضعیتی قرار دارند که بخواهند هم صدا شوند و باز رهبران کشورشان را...و از سوی دیگر سیاستهای دوگانه که مطمئنا همیشه در راستای منافع خودشان حرکت کرده اند و نشان داده اند با مردم ...
حالا باز خودم اینجا به واقع دچار تردید می شوم...و می مانم با همان غریبانگیهایم...تعارضات وجودی ام...

مريم(موج) گفت...

سلام.ممنون از حضورتون.وتشكر از نظرات كاربرديتون.من الان خيلي خستم.بهتون قول ميدم سر فرصت و با انرژي كامل مطلبتون را بخونم ونظرم را خدمتتون عرض كنم.

غزل گفت...

فقر تو هر قشری متفاوته. تو قشر ثروتمند فقر مادی معنایی نداره. تو قشر کم درآمد تا مشکل نان او حل نشود فقر فرهنگی یا شاید فقر امکانات اجتماعی در نگاه اول بی معنی باشد.دوباره با نظری جدید خدمت میرسم.

غزاله گفت...

سلام
مطالب خیلی خوبی گذاشتید
باید سر فرصت به تبادل نظر بنشینیم
من شما رو با نامی که می خواستید لینک کردم
اگر دوست داشتید من را با نام بوی خاک لینک کنید

سیما گفت...

ممنون که به وبمون سر زدید ماعاشق مکتب شریعتی هستیم و تااخر هم میمانیم.مطالب وبتون خوب بود اگه دوست داشتید میتونیم تبادل لینک کنیم
شما گفتید فقر اما نام بردن از فقر اسونه درک کردنش سخته!
سخته که بفهمی یه پیرمرد تو دهاتای
بیابونی فارس چه طور امرار معاش
میکنه!

من گفت...

بزرگترين فقر ناداني ست. تعريف خوبي دادي از فقر. مرسي

به نام خدای ابوذر گفت...

سلام دوست عزیز
با افتخار لینک شدید
یا حق

ناشناس گفت...

با عرض سلام خدمت دوستان سبز عزیز
متاسفانه مطلع شدیم که یکی از دوستان سبز وبلاگی بنام سیامک قادری و مدیر وبلاگ "ایرنای ما" را به دلایل غیرسیاسی بازداشت کرده اند..

تأملات ایرانی (رضا) گفت...

ممنونم از حسن نظر تو ازجان‌عزیزتردوست.

فقرامروز، ختنه شدن قدرت اندیشه جامعه است. آنجایی که نمی‌توان برای مردم از کرامت‌انسانی گفت ولی همین که بگویی مفسداقتصادی، مثل تشنگان سراب‌دیده دورت حلقه میزنند.

آری. فقر نوین یعنی مشغولیت انسان به انسان.

باید تأمل کرد.

راستی.
با مطلب
"شنیدی آقای‌رئیس‌جمهور چی گفت"؟!
به‌روزم.

گروه شریعتی گفت...

با درود فراوان

دوست عزیز -شما را لینک کردم . همچنین از دوستان خواستم تا در سایت دکتر احسان شریعتی نیز شما را لینک کنند . امیدوارم استوار و با پشتکار ادامه دهید ...

با سپاس

سينا برادران گفت...

با درود !
ممنون از دعوتتان
در اين جند ساله كه سياست مي خوانم يك نكته را خودم آموختم :
تحولات اجتماعي در ايران زاده توسعه هستند . فقر جز خمودي و رخوت هيچ چيزي ندارد. ثبات سياسي در ايران منوط به فقر و روزمرگي است. اين گونه است كه مي توان مردم را سر در گريبان نمود و محتاج يك لقمه نان.
علاجش هم فقط آگاهي است. آگاهي آگاهي و آگاهي

ژیلاراسخ گفت...

سلام وسپاس

ژیلاراسخ گفت...

سلام وسپاس

وحيد حلاج گفت...

سلام دوست عزيز از آشنائي با شما خوشحالم انشاءالله از خوانندگان شما خواهم بود، من شما رو لينك كردم

مريم(موج) گفت...

سلام.ميخواستم به قولم عمل كنم.مطلبتون را كامل خوندم.نكات قابل توجهي داشت ولي حسن ختامش واقعا زيبا بود و سخن را كامل ميكرد(فقر روز را بي انديشه سر كردن است).به نظرم آزار دهنده ترين فقر همان نايابي انديشه است.تو قرآن هم بارها ديدم كه خداوند ميفرمابد :گروه اندكي از شما تعقل ميكند/ما كمتر فكر ميكنيم و اين خيلي بده. بدون توجه به عمق مطلب يا واقعه اي اون را ميپذيريم چرا كه بقيه آن را پذيرفته اند.فقر فرهنگي هم بدتر از فقر اقتصادي جامعه را داغون و توسري خور ميكنه.هميشه از ديدن (فقرائي كه با بدبختي تمام چندر غاز پول در ميارند و مثلا اون را صرف خريد يه سري مواد آرايشي ميكنن)تاسف ميخورم كه شكمشان گرسنه است اما نميدانن بايد چه كنن.به نظرم يه چرخه ي معيوب بين فقر فرهنگي و اقتصادي وجودداره .كه بايد كمي بيشتر تعقل كنيم.تا مشكل حل شود.

ناشناس گفت...

سلام......
ممنون از اینکه لایق دونستید و سر زدید
شکی نیست که این کار جز برنامه های خود حکومته.....
اما اون جمله ی اخری واقعیتی تلخه که کمابیش گرفتارش هستیم....
فقر اندیشه.....
راستی بهم خبر بدین که با چه اسمی لینکتون کنم

درنا گفت...

درود دوست سبزم
متاسفانه یکی از دوستان سبز وبلاگی به نام سیامک قادری مدیر وبلاگ ایرنای ما روزنامه نگار و فعال حقوق بشر به دلایل غیر سیاسی بازداشت شد.اقاي قادري به هيچ حزب و گروهي وابسته نيست و هيچكس حامي او نيست .او بعد از خدا فقط دوستانش را دارد كه بايد در موردش اطلاع رساني كنيم. با سپاس فراوان
لینک خبر دستگیری او:
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1266261
به امید آزادی این برادر سبز...

بارانی گفت...

درود همگن!
صریحا میگویم که مردمان کنونی از فرومایه ترین مردمان این دیار در بستر تاریخ هستند!
سعی میکنم که کوتاه نظرم را بیان کنم و آن هم نقل قولیست که به طور مستقیم خودم از زبان دکتر شبستری شنیدم:
"
عوام بودن مردم بد نیست اما عوام نگهداشتن شان بد است و خیانت است!
"
برادر جان امروز مردم را عوام اندیش و پندار نگه میدارند تا این چنین برای انان تصمیم بگیرند و آنچنان که مایلند بر مملوکات خود که قوه تفکرشان را از دست داده اند حاکم باشند!
و حال راهکار چیست؟؟
روشنگری
روشنگری
روشنگری
تا میتوانیم باید حسینیه های ارشاد را برپا داریم و رونق بخشیم و از مجالس بی محتوا فاصله بگیریم و نظرات خود را بی پروا اظهار کنیم تا دیگران اندکی به فکر فرو رفته و جسارت دگر بودن و اندیشیدن را در یابند!
هر چند این جنگی است فرسایشی!
بارانی باشید!

آخرین بازمانده گفت...

آیا برای آماده کردن مردم به یک اعتصاب سراسری ما را یاری خواهید نمود به امید آزادی

ایرج گفت...

با افتخار لینک شدید دوست عزیز.....
بازم بهم سر بزن...

eshragh گفت...

فقر كودكي را در مادري و مادري را در كودكي نابود ميكند...
سلام
عذرخواهم بابت تاخير
من هم مدتي قبل هم سوي شما مينوشتم اما...
چاپلين گفت هرچه سعي كردم بفهمند تنها خنديدند!
پايدار باشيد و ممتد...

کاوه آهنگر گفت...

چه ساعت ها که سرگردان، به ساز مرگ رقصیدم
از این دوران آفت زا، چه آفت ها که من دیدم
سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان
هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم
"فتادم در شب ظلمت، به قعر خاک پوسیدم
ز بس که با لب محنت، زمین فقر بوسیدم"
دوست گرامی اگر تمایل به تبادل لینک داشتید حتما خبرم کنید. مرسی

مسعود گفت...

درود هم میهن عزیزم

تمام چیزهایی که گفتی فقر به حساب میاد ولی ریشه همه اینها در دو چیزه. نخست همون اقتصاد و دیگری نبود آموزش درست و واسه همینه حکومتهای ایدئولوژیک ابتدا به اقتصاد و سپس به آموزش و پرورش و دانشگاه در یک سرزمین چنگ میندازن که اونها در خدمت منافع خودشون باشن.

پیروز باشی. پاینده ایران

afshin گفت...

[گل] درود بزرگوار [گل]


[گل] يک شعر جاويد , پر احساس , دلنشين , هيچوقت تکراری نيست ,, [گل]


[گل] سروده كوچه : فريدون مشيري [گل]


[گل] بهم سر بزن [گل] پاینده ایران [گل]

وحید زایری گفت...

سلام دوست عزیز
ممنون از دعوتتان به وبلاگ پربارتان
به نظر من بالاترین درجه فقر ، فقر هویتی است که جامعه ی ما دچار آن است و افراد برای خود هویت و شخصیت انسانی قایل نیستند و همانمگونه که در شعرم در وبلاگ آوردم حزب بادند . خود را به منافع زودگذر دلخوش می کنند و اعتقادات سست خود را برای یک تکه نان بیشتر زیر پا می گذارند . حل این معضل تنها بسته به همت تک تک مردم است و لاغیر
ضمنا شما را لینک کردم .

اقبال گفت...

حق
سلام.
مشکل همینجاست که ما از همین حالا که هیچکاری نکردیم به دنبال ریشه کنی فقر هستیم. بنظرم این باعث میشه که بعد اینکه کاری رو شروع کردیم چون هدف بسیار بزرگی هست و به این راحتی ها قابل دستیابی نیست پس نتیجه ی عکس میده و یا س و نا امیدی با خودش به همراه خواهد اورد
باید اهداف رو کوتاه مدت ، کوتاه مدت انتخاب کنیم و نهایتا با یک هدف میان مدت.
باید راه حلی مقطعی اندیشید و برای هر قسمت هم یک راه حل و یک هدف کوتاه مدت مجزا.
شما همه رو با هم مخلوط کردید و خیلی کلی فقر رو ذکر کردید . بنظرم حتما باید این تفکیک صورت بگیره وگرنه به هیچ کدوم از قسمت ها نخواهیم رسید.
مطمئنا شما هم با بنده موافقید که یک قدم هرچند کوچک برداشتن بهتر از اصلا قدمی برنداشتن است.
در واقع هرچی هدف و صورت مسئله کلی تر به همون مقدار هم رسیدن به راه حل سخت تر و شکست ما محتمل تر
در واقع من نوعی الان نمی دونم باید درباره کدوم یکی از حوزه ها بدنبال راه حل خواسته شده ی شما باشم؟؟؟
پیشنهاد می کنم درباره ی تک تک این موضوعات بصورت جدا مطلبی نوشته و بعد درباره ی راه حل های کوتاه مدت ان قسمت صحبت کنیم.
موفق باشید و ثابت قدم
یا علی

اقبال گفت...

حق
سلام.
مشکل همینجاست که ما از همین حالا که هیچکاری نکردیم به دنبال ریشه کنی فقر هستیم. بنظرم این باعث میشه که بعد اینکه کاری رو شروع کردیم چون هدف بسیار بزرگی هست و به این راحتی ها قابل دستیابی نیست پس نتیجه ی عکس میده و یا س و نا امیدی با خودش به همراه خواهد اورد
باید اهداف رو کوتاه مدت ، کوتاه مدت انتخاب کنیم و نهایتا با یک هدف میان مدت.
باید راه حلی مقطعی اندیشید و برای هر قسمت هم یک راه حل و یک هدف کوتاه مدت مجزا.
شما همه رو با هم مخلوط کردید و خیلی کلی فقر رو ذکر کردید . بنظرم حتما باید این تفکیک صورت بگیره وگرنه به هیچ کدوم از قسمت ها نخواهیم رسید.
مطمئنا شما هم با بنده موافقید که یک قدم هرچند کوچک برداشتن بهتر از اصلا قدمی برنداشتن است.
در واقع هرچی هدف و صورت مسئله کلی تر به همون مقدار هم رسیدن به راه حل سخت تر و شکست ما محتمل تر
در واقع من نوعی الان نمی دونم باید درباره کدوم یکی از حوزه ها بدنبال راه حل خواسته شده ی شما باشم؟؟؟
پیشنهاد می کنم درباره ی تک تک این موضوعات بصورت جدا مطلبی نوشته و بعد درباره ی راه حل های کوتاه مدت ان قسمت صحبت کنیم.
موفق باشید و ثابت قدم
یا علی

عاطفه سادات گفت...

سلام . ممنون . نمیدونم چرا یاد مطلب یک جلوش تا بینهایت صفرهای دکتر شریعتی افتادم !
راهکاری به ذهنم نمیرسه!
جز تغییر !تغییر تک تک افراد جامعه !
راستی امسال نمایشگاه قرآن دکتر شریعتی غرفه دارن !!! سر بزنید !

عاطفه سادات گفت...

سلام . ممنون . نمیدونم چرا یاد مطلب یک جلوش تا بینهایت صفرهای دکتر شریعتی افتادم !
راهکاری به ذهنم نمیرسه!
جز تغییر !تغییر تک تک افراد جامعه !
راستی امسال نمایشگاه قرآن دکتر شریعتی غرفه دارن !!! سر بزنید !

sahar گفت...

سلام ..این پستت واقعا عالی بود همه حرفا رو زدی دیگه چیزی نمونده ما بگیم ..همه چی از فقر شروع میشه و آخرشم به همون ختم میشه ..گفتی راهکار ..اما انگار این فقر تا سلول های مغزم هم رفته ! چون چیزایی که به ذهنم میرسه زیاد جالب نیست ...فقط اینو بگم که اولین راهکار مبارزه با فقر فکری خودمون میتونه باشه ؟ چقدر این شعری که گذاشتید قشنگ بود واقعا ...سپاس ویزه ..

(کوی خرابات) گفت...

سلام، ای دختر بی مادر تنها!
که میبینم به زیر پای تو اقلیم فردا را
سلام، ای کودک امروز، ای نام آور فردا
که میدانم به فرمان تو ملک اسمانها را

کاوه آهنگر گفت...

درود بر شما
علی رغم اینکه فرموده بودید مارو لینک کردید ولی متاسفانه "سرزمین جاوید"در لیست شما نبود.بعد از اینکه مارو لینک کردید حداکثر 12ساعت بعد لینک می شوید. موفق باشید.
پاینده ایران زنده باد آزادی

کاوه آهنگر گفت...

درود بر شما
علی رغم اینکه فرموده بودید مارو لینک کردید ولی متاسفانه "سرزمین جاوید"در لیست شما نبود.بعد از اینکه مارو لینک کردید حداکثر 12ساعت بعد لینک می شوید. موفق باشید.
پاینده ایران زنده باد آزادی

علی گفت...

سلام دوست عزیز.یک سایت اینترنتی احمدی نژاد روسردار امام زمان (عج)معرفی کرده..مطلبشو تو وبلاگم گذاشتم.رسیدی یک سری بهم بزن

جنبش انقلابی سبز خوزستان گفت...

سلام دوست عزیز.
فراخوان تظاهرات روز قدس(12 شهریور 89 )

از هم اکنون اطلاع رسانی را آغاز کنید ...


زنده باد آزادی برابری

سرنگون باد استبداد

جنبش انقلابی سبز خوزستان گفت...

سلام دوست عزیز.
فراخوان تظاهرات روز قدس(12 شهریور 89 )

از هم اکنون اطلاع رسانی را آغاز کنید ...


زنده باد آزادی برابری

سرنگون باد استبداد

جنبش انقلابی سبز خوزستان گفت...

سلام دوست عزیز.
فراخوان تظاهرات روز قدس(12 شهریور 89 )

از هم اکنون اطلاع رسانی را آغاز کنید ...


زنده باد آزادی برابری

سرنگون باد استبداد

محمدحسین گفت...

سلام رفیق سبز
در قسمت درباره من نوشته ای: "به دینم آگاهانه افتخار میکنم و هدفم آگاه شدن خودم وآگاه کردن دیگران است"
آقا یه سر به وبلاگ زیر بزن که یه سری سوالات داره شاید بتونی جواب بدی:
http://4tik.mihanblog.com

ناشناس گفت...

سلام
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر آزاداندیشان مبارک باد
اي سالك ، يكي يكي ، قدم به قدم . راهي نيست . راه با پيمودن پديد مي آيد . با پيمودن است كه راه را مي سازي ، و اگر واپس بنگري ، هر آن چه ميبيني ، فقط رد گام هايي است كه روزي پاهايت دوباره آنها را مي پيمايد . اي سالك ، راهي نيست ، راه با پيمودن پديد مي آيد . ما برای رسیدن به آزادی باید این راه را بپیمایم.
قدسی دیگر در راه است
لطفا در اطلاع رسانی ما را همراهی کنید
از پيروزي تا سقوط فقط يك ثانيه فاصله است
به امید آزادی

ناشناس گفت...

سلام.
ازینکه دیر به دیر آپ میکنم واقعا شرمنده ..........
اما الان آپم
سکولاریسم و دموکراسی .
دوس داشتین میتونین به دوستانتونم اطلاع رسانی کنید.